پس چنین نیست که در اگاهی خاصی بمانند که اگر چنین باشد ،آنها مرده اند و تنها حرکاتی مکانیکی و غیرا ارادی دارند که دیگر نامش انسان نیست.انسان در این مسیر همواره با تطابق با آگاهی ای که دارد ،تصمیم میگیرد و این انتخاب یا تصمیم ها برای خلق و رسیدن به چیزهایی است که به نظرش برای او منفعت و سود یا، همان لذت را دارد.اما بعد از تصمیم گیری و انتخاب و تلاش های بسیار زیاد و ،درست زمانی که به هدف خود میرسد، در میابد که آنچیزی که در تقلای ان بود، با چیزی که تصور میکرد، کاملا متفاوت است و نه تنها منفعتی برای او نداشته بلکه برای او، جز ضرر و زجر چیزی نداشته است.نمیتواند در این حالت جدید که بواسطه ی اگاهی بدست امده است ،خود را محکوم نمود که چرا تصمیم اشتباهی اخذ نموده ایم، زیرا در آن آگاهی ،بهترین تصمیم ما همان بوده، و اگاهی اکنون ما مدیون همان تصمیم است ،که با اگاهی اکنون ،به اشتباه بودنش رسیده ایم.به جای سرزنش خود کافی است ،در آنی که هستیم با شناخت و اگاهی وهوشیارانه بیاندیشم و عمل کنیم.