بابا که اومد بگه کلاس میری یا نه گفتم بهم قرص بده خوردمو خوابیدم بعد رفتم کلاس بعدش هم مدرسه قدیممون فاطیم مدارک بگیره که یهو عجیب ضعف کردم فکر کردم از گشنگیه ولی حالم بد بود اومدن جلو آشپزخونه منتظر نشستم تا غذا بپزه بعدشم ناهارمو خوردمو خابیدم بیدار که شدم همچنان ضعف شدید داشتم بدنم میلرزید مخصوصا پاهام نمیتونستم سرپا وایسم رفتم دکتر نمیدونم کی به اینا مدرک میده فشارمو نگرفت حتی قرص سرما خوردگیم بهم داده بود منم نگرفتم رفتم فشارمو گفتم بگیرن که هشتو نیم روی شیش بود و علت اینجوری شدنم فشار پایینم بوده الانم دراز کش دارم تایپ میکنم آی ام مریض :( 

مامانمم کلی غر زده که داری میمیری مواظب خودت باش غذا بخور ضعیف شدی کم فکر کن کم استرس بکش و... 

میخوام برم تیراندازی با اسلحه بادی کلی ذوق دارم براش 😀

فردا بازم کلی کلاس دارم و حوصلشو ندارم...

خدایا شکرت بابت همه چی 😙❤