از تشریفات زندگی گرفته تا

خورد و خوراک .و.....

 حتی دعوای زن و شوهرها .

فردا احتمالا رای دادگاه آقای نجقی صادر می شود .

شخصا آرزوی مرگ هیچ ابوالبشری را در این دنیا ندارم .لکن بعد از این اتفاق 

مدام یک فکر در سرم می چرخد :

"قدیم ها که زن و شوهر ها دعوایشان می شد .نهایت یک کفشی .بشقاب یا گلدانی 

به طرف هم پرتاب  و بعد از ساعتی یا آشتی می کردند یا زن یک کیسه 

یا ساک می آورد و چند تا رخت و لباس را مچاله داخلش می انداخت . قهرو احیانا 

به خانه پدری می رفت . 

معمولا مرد چند روزی به روی مبارک نمی آورد و سعی در اداره خانه می نمود 

بعد از نفس می افتاد .چند شاخه گل یا یک جعبه شیرینی می خرید و سمت 

خانه پدر همسر راه می افتاد . از آن طرف هم خانواده زن سعی می کردند 

آتش شعله ور شده را باد نزتتد با کمی نصیحت و دعوت به مدارا زمینه آشتی را 

فراهم می کردند و دست زوج را در دستان هم می گذاشتند و تمام .

حالا یک جوری شده که مرد برای ترساندن  زن یک کلت پرفشنگ.

ضامن کشیده آماده شلیک را با خود به جای دربسته ای مثل حمام می برد که طرف 

راه فرار هم ندارد !! که چه شود :

"زن بترسد رضایت دهد حق و حقوق خود را بگیرد و مطلقه شود "!

(بنا به اعتراف صریح متهم )

فارغ از اینکه حق با کدام طرف دعوا هست .فلسفه این گونه ترساندن را کلا 

متوجه نمی شوم .! 

بعد هم جور کردن ده ها بهانه برای توجیه این رفتار که :

"اختیار مرا در دست خود گرفته بود .دایم بحث و مجادله داشتیم و....."

یاد چند سال قبل و همسایه افتادم :

"یک روز وارد خانه  شد و همسرش را کتک زد .زن به پزشکی قانونی رفت و 

خلاصه دادگاه و شکایت ."

مرد برای توجیه کار خود ادعا نمود :

"وارد خانه  شدم همسرم شروع به فحاشی نمود .من او را کتک نزدم جلوی 

دهانش را گرفتم که همسایه ها اذیت نشوند .حالا یک کم دستم پایین تر لغزید و 

داشت خفه می شد !!تقصیر زن بوده که داد و بیداد راه انداخت "!!

یعنی ایشان توقع داشتند زمانی که حمله ور شدند .زن مثل بچه آرام بایستد 

و کتک نوش جان نماید تا دست آقا از روی صورت به سمت گردن نچرخد !

مشخصا در غریزه انسان این نکته مشهود است که :

"زمان احساس خطر از خود واکنش نشان می دهد و با تقلا سعی دارد به نوعی 

خود را نجات دهد "

در این پرونده نیز آقای نجفی دلیل شلیک ها را مقاومت مرحومه و گلاویز شدن 

اعلام نموده !

من با اصل و فلسفه این گونه رفتارهای تهاجمی مشکل دارم .! به هر دلیل که باشد .

کاش افرادی که به این نتیجه می رسند :

"کنترلی بر روی رفتار خود ندارند و ممکن است طی اختلاف فاجعه آفرینی نمایند 

قبل از هر گونه اقدامی به روانپزشک مراجعه کنند و حالات خود را شرح دهند .

 کمک بزرگی برایشان است .مطمینا کینه های انباشته شده در فرد 

خلق الساعه تبدیل به رفتارهای این چنینی نمی شود سیر تکوینی دارد "

از طرفی واقعا دلم برای آقای نجفی می سوزد که با این همه نبوغ و سوابق 

درخشان چرا باید پشت میله های زندان در انتظار سرنوشتی نامعلوم باشد !؟

به هر حال امیدوارم این درجه از خشونت های فیزیکی که در سطح جامعه در حال 

رواج است کاهش پیدا نماید در غیر این صورت به خصوص خانواده ها در معرض 

آسیب های گاه جبران ناپذیری هستند و امنیت  چهاردیواری ها به خطر می افتد .

در این زمینه آموزش هایی در رابطه با مدیریت استرس بسیار ضروری به نظر 

می رسد و باید فرهنگ خشونت تبدیل به فرهنگ ارتباط کلامی و صحبت شود .