اینو امشب متوجه شدم...:)

نمیدونم اون لحظه به چی فکر میکرد ولی من به متن بالا فکر میکردم...:)

+عجیب دلم یه ادم واقعی میخواد که ساعتها بشینه کنارم و باهاش حرف بزنم فقط...دیگه اینجا نوشتن حالم خوب نمیکنه...نمیدونم چرا...دلم یه ادم واقعی میخواد...

میام اینجا کلی تایپ میکنم یه بار میخونمش پشیمون میشم و همه رو حذف میکنم...

دیگه اون حس خوب ندارم بهش...

حس میکنم پر از حرفم...مثل وقتاییم که بغض میکنم ولی گریه نه...تک تک کلمه ها  دقیقا حکم همون بغض دارن برام...