ازصبح پاشدم درس خوندمساعت پنج داشتم عصرونه میخوردم ک  شیش برم موسسه یهو میبینم ستی زنگ زده ک گوشی روباخودت بیاروساعت5شرع میشه یعنی انقدفوحشش دادموجوگی بازی دراوردم گ۴تم پس شروع نمیکنین میزارین من بیام ازاین جاش زورم اومدک میگ ن ما شروع می کنیم منم تندتندلباس پوشیدمورفتم امتحان بدک نبود دخترعمه ستایش عسلم اومده بودانقدنگاه نگاه می کرد ک😂