بدون دست گرفتن به چیزی این کار رو از هفته پیش شروع کرده و هر روز به تعدا قدم هاش اضافه میشه ولی خب دوباره یک سرماخوردگی مسخره افتاده به جونش . 

از یک دونه پله که خونه عموش هست به سرعت بالا میره و به زحمت پایین میاد امشب اینقدر بالا و پایین رفت و در برگشت خورد زمین تا کمی مهارت بدست آورد .

تازگیها منتطره که دستت رو بهش بدی تا خیییییلی محکم گاز بگیره وقتی دید نمی تونه محکم دستمو گاز بزنه شروع کرد لبه میز رو گاز گرفتن . الان هم دماغشو می خارونه و نق می زنه گرسنه است و ساعت 12 شب گذشته من چی بهش بدم اخه این وقت شب