. هیچوقت اینقدر طولانی نبود. البته اگر بخوام توجیهش کنم می‌تونم بگم ملت ازدواج می‌کنن اینطوری میشن و شاید ما هم از شدت صمیمیت و طول رابطمون وارد اون فاز شدیم. اما نکته‌ی منفی داستان اونجاست که اگر ازدواج اینه من علاقه‌ی چندانی بهش ندارم. باز یه نکته‌ی مثبت هم هست که میگه تا وقتی از دستش ندادی قدرش رو نمی‌دونی. این رو دفعه‌ی قبلی که کات کردیم با پوست و استخونم حس کردم. خیلی اذیت شدم. واقعا قدرت کنترل خودمو نداشتم. اما باز چندتا نکته‌ی منفی هست. یک اینکه اون موقع اکثرا بیکار بودم و خوب بیکاری میزنه به سر آدم. شرکت هم هیچ کاری نداشت. ضمنا کیس آلترناتیو نداشتم. اگر اینبار آلترناتیو داشته باشم شاید اوضاع بهتر بشه. سوم هم اینکه اونبار تقصیر خودم بود. خودم بدی کرده بودم و تحمل عواقبش رو نداشتم. اما اینبار هیچی کم نذاشتم و خیالم راحته که از این بهتر نمیتونستم مایه بذارم.

همه‌ی این‌ها کنار هم باعث میشه که یک بار دیگه به کات کردن فکر کنم. چیای سارا منو اذیت می‌کنه؟ اولا مهم‌ترینش اینه که الان بهش کشش ندارم. این بار که اومد برای اولین‌بار، موقع سکس ترجیح میدادم با یکی دیگه سکس کنم. دروغ میگه. خواهر بزرگه‌اش دروغ‌های بدی به شوهرش میگه که من ازش خبر دارم اما سارا نمیدونه که من خبر دارم. میترسیدم سارا مثل اون بشه ولی هیچ دروغی نمی‌گفت. اما این بار که فهمیدم میگه (هرچند کوچیک) تنم لرزید. سارا غیر منطقیه. خیلی نازک نارنجی و احساسی. بچه. بهش فشار بیاد هیچ انتظاری نباید ازش داشته باشی. ممکنه به همه چیز گند بزنه. خانواده‌اش در سطح پایینی هستن. باباش معتاده. بد دهنه ظاهرا. وضع مالیمون با هم نمی‌خونه. از خواهر بزرگه‌اش و دومادشون خوشم نمیاد. کتاب نمی‌خونه. فکر می‌کنه همین قدری که بهش رسیده براش کافیه توی زندگی. البته همه حریص هستن. اما حرصی که آدم به ارث برده کجا و حرصی (و همزمان قناعتی) که آدم با درک دنیا بهش رسیده کجا. حسوده خیلی. اصلا نمی‌ذاره یه گربه مونث کنارم باشه. وحشی میشه وقتی ببینه کسی هست. حالا مهم نیست بزرگه کوچیکه، مجرده یا متاهل. وحشی میشه وحشی. اخرین بار گفت آزادتر می‌ذاره منو و اعتراف کرد که در مورد همکارام اشتباه کرده. اما وقتی گفتم همکارام دعوتم کردن برای دورهمی دوباره عین قبل رفتار کرد. یعنی هرچی گفت زر مفت بود. مثل کلی دیگه از حرفاش که یه بار میگه اما هیچوقت پاش نمی‌ایسته.

خوبیاش؟ توی سکس خیلی خوبه. بدن عالی، رفتار عالی، خودش پایه‌تر از منه. با هم دیگه کلی خاطره ساختیم. خیلی از کارها رو اولین بار با سارا کردم. دو سال با هم تا تونستیم خاطره ساختیم. هرکاری بکنم اون یادم میاد. اون بار که نبود خواستم یه بار سکس کنم اونقدر صحنه‌های بودن اون اومد جلوی چشمم که نتونستم ادامه بدم. بیرون رفتن با کسی غیر اون حال نمیده. حرفی ندارم با بقیه بزنم.