حرف بزن آیدا... ، حرف بزن...!!

 

 

 


من محتاج شنیدن حرف های تو هستم... با من از عشقت، از قلبت، از آرزوهایت حرف بزن... اگر مرا دوست می داری ، من نیازمند آنم که با زبان تو آن رابشنوم؛ هر روز، هرساعت، هردقیقه، و هرلحظه میخواهم که زبانِ تو، دهانِ تو وصدای تو آن را بامن مکرر کند...افسوس که سکوت تو ، مرا نیز اندک اندک از گفتن باز میدارد.
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرف های تو.

مثل خون در رگهای من
#احمد_شاملو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

یک جایی بود در حیاط پشتی خوابگاه

 

 

 

, پشت سالن ورزشی, یک جای بلند و دنج و خوش آب و هوا, مثل یک تراس دراز که دور تا دورِ سالن کشیده شده بود, باریک بود اما یک نیمکت چوبی بزرگ را کسی قبلا آورده بود و گذاشته بود آنجا, درست رو به برج میلاد و هنوز جا برای رفت و آمد باز بود.من اسمش را "گوشه عزلت" گذاشته بودم. حیاط پشتی فقط شب ها آنهم از ساعت هشت تا دوازده باز بود.جای ساکتی نبود, اما سر و صدای اتوبان شهید چمران همه صدا ها را در خود حل می کرد و صدا به صدا نمی رسید. به همین خاطر هم بود که آن اواخر که تازه یاد گرفتن ویولن را شروع کرده بودم, چند باری برای تمرین رفته بودم همانجا تا مزاحم کسی نشوم. اما "گوشه عزلت" از خیلی قبل تر و تقریبا از همان اوایل ورودم به خوابگاه برای من جای مهمی بود; وقتهایی که دلم می گرفت, فلاسک چایم را بر می داشتم می رفتم "گوشه عزلت".
چای می ریختم برای خودم و نگاه می کردم به آدم های توی ماشین ها. می دیدم همه چقدر جدی رانندگی می کنند, به ندرت کسانی را می دیدم که بگو و بخند داشته باشند. می دانستم هر کسی دغدغه های خاص خود را دارد.
و وقتی نگاهم را از اتوبان به برج می بردم,آدم ها با دغدغه هاشان دیگر فقط نقاط روشنی بودند که در خطوط منظم در مسیر اتوبان حرکت می کردند و هر چه از دید رس من دور تر می شدند, کمرنگ تر و کوچکتر می شدند و مهم نبود که دقیقا در کجا از جلوی چشمم ناپدید می شوند.
به برج میلاد که تمام قد در مقابلم ایستاده بود نگاه می کردم و تصور می کردم از آن بالا چه تعداد نقاط روشن, چه تعداد آدم و چه همه دغدغه پیداست. و من و "گوشه عزلتم" در بین اینهمه, هیچیم, هیییچ!
چای می ریختم برای خودم, و تا ساعت ها همانجا با خودم تنها می نشستم.از آن بالا به دخترهایی که آمده بودند و در مسیر مارپیچ حیاط ورزش میکردند و تعدادشان رفته رفته کمتر و کمتر میشد نگاه می کردم. گاهی آهنگ گوش می دادم, گاهی خودم با صدای بلند آواز می خواندم, گاهی هم فریاد میزدم و دلتنگی هایم را همانجا می سپردم به دست باد.
و در آن لحظه ها هرگز تصور نمی کردم روزی از فرسنگ ها دورتر دلم موقع چای نوشیدن پر بکشد و خودش را برساند به "گوشه عزلت".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

ساعت که از دوازده شب بگذرد

می توانی هق هقِ خیسِ دخترکی را بشنوی که پشتِ پنجره ی اتاقش ایستاده و نگاهش را دوخته به ستاره هایی که توی آسمان ندارد. ساعت که از دوازده بگذرد دخترک تمام می شود انگار. من مطمئنم توی تمامِ دنیا کسی وجود ندارد که به اندازه ی او دلش از تماشایِ آسمان بگیرد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

به فکر مردن بودم از زندگی خسته از همه متنفر

 

 

  حال و روز خوبی نداشتم کسی دورم نبود  همه افراد زندگیم شبیه سایه از کنارم رد می شدن نه دنیا نه ادماش وجود خارجی داشتن توی دنیایه دیگه که خیالم بود حداقل ادماش واقعی بودن  دلم واسه دیدن زندگی لک زده بود اما کسی نبود زندگی نبود داشتم داغون تر می شدم خیال زندگی کردن نداشتم اما ناگهان دو نفر وارد زندگیم شدن زندگی روی خوشش رو بهم نشون داد رویی که من رو از گِل در اورد اون دوتا شدن نجات من امید دو باره زندگی کردنم همه چیه من زندگیم دوستام ادمای دو رو برم همه چیم او دوتا تایگر و اسکار بودن گربه هام که هروز با دیدنشون انرژی تازه می گیرم حالم خوب میشه با کارا شون ادم رو می خندونن اونا بودن که من رو اینجا رسوندن اگه نبودن من نبودم زندگی من نبود اره گربه ها بودن که به من زندگی دادان حالا فهمیدم داشتن دوتا  دیوانه تو خونه چه حسی داره  که بهت انرژی میدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

لعنتی اصلا دردش ساکت نمیشه..

 

 

 

 

خواب بیا لطفا.. 

شهر این موقع شب تو سکوت قشنگی بود

چقدر همیشه گشت زدن نصف شب رو دوس داشتم

با همه ی نامیزون بودنم سعی کردم کنار بچه ها بهمون خوش بگذره.. 

سعی می کنم فرار کنم از همه چیز..من آدم جنگ نیستم مخصوصا حالا وبا این توان واین جسم ناتوان.. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

اینقد میخام تو اینستا چیزی بزارم که موندم کدومشو بزارم!!!

 

 

 

 

معرکم منم!!! 

اینروزا درگیر احکام خوندنم برای مصاحبه فرهنگیان!!! 

الآن احکام نجاسات رو میتونم بگم!!! 

با آهنگای پارسا خائف خیلی حال میکنم معرکس واقعا 

به نظرم قشنگ ترین زبان دنیا ترکیه محشره

و اینکه بعضی موسیقیای سنتی قشنگ تو رگ آدم نفوذ میکنه مثه با من صنما، دامن کشان و...

خدایا شکرت واسه این زرندگی و هوای تازه:))) 

نایت گود!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

امید تنها چیزیه که این روزها بهش نیاز داشتم

خدایا شکرت خیلی مهربونی بعد شش سال باز نور امید تو دلم روشن شد الان دیگه میدونم که دلت هنوز پیش منه میدونم که دلم بهم دروغ نمیگفت الان میدونم که هر لحظه تو فکرتم خیلی خوشحالم خیلی خداجونم ممنون به خاطر همه چیز عشقم این همه انتظار کشیدم ولی باز هم خسته نیستم  الان دیگه میدونم خودت این بار میای سراغم و خودت پیدام میکنی وای که چه حال خوبی دارم دیگه نمیتونی انکار کنی دیگه همه چیز برام روشن شد عزیز دلم بیصبرانه منتظر تماستم من رو بیشتر از این منتظر نزار از همین جا هم بهم نظر بدی بقیه راه رو خودم میام تو فقط بیا بقیش با من عاشقانه دوستت دارم و بدون که نباید نگران هیچیزی باشی چون به قول خودت من دست پرورده تو ام و کاری نمیکنم که ضررمون باشه دل من قرصه و فقط جای توعه عشقم دوست دارم بهترینم❤

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

اقا من نه مذهبیم نه کاری به کار کسی دارم

 

، ولی یه چیزی باید بگم

پدرها، مادرها، عزیزان لطفا لب بچتونو نبوسید. این کار از لحاظ روانشناختی و الگوی رفتاری اصلا مناسب نیست.

دیده شده خیلی از سلبریتی‌های به اصطلاح با سواد این کارو با پز فراوان انجام میدن. بعد دو تا ادم دنیا ندیده هم میبینن حالا بیا درستش کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

نمی دونم دقیقا دارم درست میگم یا نه

 

 

اما متاسفم از اینکه باید اینو بگم : 

همیشه هم لازم نیست مهربون باشی.

نمیخواد هرکس به کمک احتیاج داشت به سمتش بشتابی.

اگه حال نداشتی نرو. گور پدرش !

البته تکرار می کنم : متاسفم از اینکه این جوری شدم.

آدم ها این جوریم کردن.

وگرنه من تا پای جون دادن هم رفته بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

نمی دونم این تنهایی مسخره رو تا کجا میخوام ادامه بدم

 

 

 

 

واقعا بس نیست؟

یعنی یک نفر هم پیدا نمیشه واسه من؟

دیگه کم کم دارم نا امید میشم 

اه 

لعنت به این کمال گرایی لعنتی 

این که هر چیزی رو کامل میخوام 

به نظرت میتونم عشق زندگیمو پیدا کنم؟

میتونه پیدام کنه؟

کسی که بمونه تا ابد؟

تا خود خود جهنم؟

فعلا منتظر می مونم..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم