عشق دلم ..

میشه خیلی راحت تورو کنار گذاشت و . ..

اما من دست خودم نیست که دوست دارم... 

دست خودم نیست دیگه..

اخه تو هیچیت از نظر من شبیه بقیه نیست. ..

چون تو مال خودمی متعلق به منی ما مال همیم چون ...

حرف زدنات .. رفتارت. ..هرچقدم که بد عنقو بداخلاق باشی 

بازم عشق خودمو باهیچی عوض نمیکنم .

که اصصصلا اینطور نیستیا دیگه آخرشو گفتم بفهمی .. 

بفهمی عشقتو باهیچی عوض نمیکنم. ..

بذا بقیه فکنن که راحت میذارمت کنار. .

ولی خودت که بهتر ازهمه از دل من خبر داری .. 

آروم جونم

کاش زودتر ببینیم همو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

لعنتی

آخه تو چته دختر

چه مرگته

داری چکار میکنی با خودت 

صبح که پا میشم با دلشوره 

استرس حالمو بد کن 

وای معلوم نیست چی شد 

من مشکلی ندارم 

که بخوام براش استرس داشته باشم 

ولی انگار عادت شده برام استرس داشتن 

گفتم بنویسم دور کنم از خودم 

واقعا دوست دارم زار بزنم 

تهش فک کنم باید برم پیش روانپزشک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

اندر احوالات

دو روز دیگه کنکوره اندر احوالاتم بگم واقعیتش اینکه داره قلبم میاد تو دهنم برام مهمه چون زندگیم قراره تغییر کنه من هر جوری هست باید برم بیوتکنولوژی پزشکی .خنده های اونو یادم نرفته وقتی گفتم من علاقه ی اصلیم اینه اشتباهی اومده بودم .بعدش سرد شدیم باهم من دور شدم چون نیازی نمیدیدم بمونم البته دیگه دلیلی هم نداشتم .همیشه تصورم از رفتن اینکه یا آدم میمونه یا میره برا همیشه !ولی رفتن برا همیشه واقعا سخته انتظار رو به همراه داره دلتنگی رو !مث من اگه بخوام برم دنبال آرزو هام در واقع باید برای همیشه برم تهران یاد این شعر آذر میفتم راه برگشتنت از رفت که باریک تر است .

چقده غم انگیزه خیابون هایی رو قدم بزپی که بدونی قراره برا همیشه ترکشون کنی .امیدوارم زندگی برام طوری بچرخه که بتونم به هدفم برسم .یاد سه سال پیش می افتم روزایی که تنها کسی که آرزوی مسابقات کشوری زیست رو داشت من بودم بابتش تمام دنیا رو با خودم همراه کردم .فرودگاه مهرآباد من اولین پرواز اصلا نمیتونستم باور کنم که آرزوهام همه حقیقی شده بودن !قشنگترین روزای عمرم بود رزوایی که از دوران مدرسه برام خاص شدن!

دیشب گردنم داشت درد میکرد بابت خندکه(منظورم همون استرسه) برنامه های زیادی تو سرم دارم واسه بعد کنکور قراره شنبه با محدثه بریم بیرون هرکاری که دلمون میخواد بکنیم امسال برخلاف هرسال هزارتا دوست داشتم که قراره با هرکدومشون برم بیرون یه روز با بچه های کتاب خونه یه روز با گروه بچه های کانون ،یه روز با شقایق ...زیادن امیدوارگ قرارامون تا جمعه تموم شه چون جمعه راهی مشهدم :)))آقا این دفعه طلبیده عاشقشم 

روزا میگذره و من تازه دارم حقیقت زندگی رو میفهمم اگه برگردم عقب سعی میکنم بابت نمره غصه نخورم مث سال سومم دبیرستان سعی میکردم با همه دوست باشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

اگر دوستم داری

شده گیر کنی بین حرفای گفته و نگفته من الان تو بدترین حالت ممکن این حالتم :/// وقتی دعا میکنی که ای کاش اون چیزایی که دیدی فقط یه رمز باشه بین خودشو و خداش و واسه ی خداش ://هی دیگه بهتر از این نمیشه البته که میشه هزارفرسنگ دوری میشه دلتنگی میشه و بازم سکوت میشه خدایا یعنی میشه؟؟ چه تقدیری رقم بخورد که من با همه ی این خیال هایم واقعی شوم بودنم کنارت (ات پایان کلماتم را با شک و تردید میگذارم چون میدانم ممکن است همه چیز تغییر کند )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

خونه خواهری

امروز رفتیم خونه خواهری ! خواهرم تقریبا۱۷سال از من بزرگتره معلومه که دنیای منو و اون کاملا متفاوت باشه !الان از خونه شون برگشتم در واقع باید بگم زیاد بهم خوش نگذشت بیشتر دیدنش منو یاد این میندازه که آدم میتونه تو روزمرگی گیر کنه بزرگ کردن سه تا بچه ی قدم و نیم قد خیلی حوصله و اعصاب میخواد .راستش تا الان فک میکردم خیلی آدم با حوصله و تقریبا خوش اخلاقیم ولی دیدم نه منم یه روزایی پکر میشم و اونم جا هایی رقم میخوره! این دومین بار بود که سر یه نفر یکم صدامو بلندتر کردم معلوم بود خیلی کلافه ام یه بار سرجلسه کنکور بعد تموم شدن کنکور یکی از بچه ها هی سیم جینم میکرد خودمم نفهمیدم چطور سرش یکم صدامو بلندتر کردمو گفتم ولم کن دیگه !!یا امروز خونه خواهر اینا با مامان چنین برخوردی کردم یهو اما تا اومدم صدامو بلند کنم خودمو کنترل کردم !زیاد حالم خوش نیس شاید بابت گرما و کار کردنه عادت ندارم وقتی قراره کاری بکنم هی چیز بگم ولی خب معلومه که بدنم کم آورده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

روز بد احساس بد

روز خوبی نداشتم روزی که قرار بود به جای اینکه رودان باشم مشهد باشم ،نشد بریم آقا نطلبید شاید لایق نیستم...

کلاسای حفظ رو دارم میرم اما ضعف میبنم تو خودم بلد نیستم حفظ کنم با کلمات ناآشنام نتونستم بخونم قرآپ رو حتی قرار شد فردا بخونم میترسم چرا توانایی های من این همه کمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

همه ی اینا اتفاقیه

دارم شک میکنم به خودم که چطور با اون ست میکنم یعنی این شد دومین باری که تو یه لحظه تو یه دقیقه باهم اومدیم یه عکس رو گذاشتیم اون موقع پروفایل الان وضعیت آخه من که از رو دست اون تقلب نمیکنم ولی موندم چه جوریاست که هم زمانه کارمون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

دلتنگی

به خودم میگم عشق یکی از مسخره ترین اتفاقای زندگیه نمیدونم چی شد و چه اتفاقی افتاد که این ماجرا شروع شد و کاش ادامه دار نمیشد.چن‌د سال گذشته ولی من هنوز دلم جای دیگه ای گیر نکرده شاید دلم نمیخواد گیر کنه چون این عشق حتی اگه یک طرفه هم باشه یه نقطه امنه برام برای اینکه دوست داشتن های دیگه رو پس بزنم بقیه چیزا آزارم نده !یاد اون کار چینیا برای از بین بردن سم میافتم نجات آدم از سم با اثر یه سم دیگه!!اینه جریان ما !خاطرات قشنگی که نه خاطرات جالبی باهم داشتیم و قلبم از اون جا شکست که بهم گفتی فقط۷از۱۰مهربونم که منو اون جوری که هستم نمیشناسی خب منم نمیشناسمت !عذاب کشیدن تو این راه داره منو از دختر بودن متنفر میکنه اینکه دخترم و احساس دارم که جرات نکنم مبادا به کسی مهربونی کنم که وابسته شدن ببینم که شکست یکی دیگه رو به چشم ببینم که اذیت شدن کسی رو ببینم !من برای یه بارم که شده از دختر بودن خودم شاکیم احساساتو پنهان کن !هیچی نگو و دوری کن هی اینه دیگه!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

مینویسم

دوماه آخر و حرفای اون اونی که بعدا حرفاش شد سدی بین منو خودش شاید برای اینکه ثابت کنم وابسته نیستم به کسی اینکه خودم میتونم رو پای خودم وایستم ! اینجا نشستم و بیشتر از همه به پیشرفت زندگیم فکر میکنم و آخرین چیزی که شاید بخوام دوباره بهش تن بدم عشقه ! آدم میگه تن نمیدم من فرق دارم اما نه فرقی داره نه چیزی منم با هیچکی فرق ندارم اینکه یهو آدم پاشه ببینه تو زندگیه که خودشو گم کرده خیلی سخته وقتی همه ی آدمای اطرافت عین هم اند ولی باید بگم دلم نمیخواد این جوری زندگی کنم من نمیخوام مثل همه باشم راستش خیلی مشتاقم از دست تکنولوژی رها بشم چون گوشی که دستمه صرفا داره مشغولم میکنه در صورتی که بهتر میشه ازش استفاده کرد .من باید خودمو پیدا کنم وسط این همه آدم که برام نقش بازی میکنن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

قبلنا

مهم بودش قالب وبم چی باشه یه نصف روز رو وقت پیدا کردن یه قالبی که تنها به دلم بشینه میکردم قبلنا برام مهم بود عکس پروفایلم چی باشه !زیر نویسم چی باشه و وضعیتمو رو چه کسی چک میکنه الانا هیچ کدوم از اینا مهم نیس اینقده گوشه گیر شدم که خودمم توش موندم !نه برام پستای اینستای کسی مهمه نه چیزی نه حتی برام مهمه کی پستا رو چک میکنه کم کم میخوام این عادت اینکه کی وضعیتمو چک کرده ترک کنم !برام که مهم نباشه همه چی حل میشه انگار دارم تنهایی رو به همه چی ترجیح میدم ... زندگی این همه واقعیه یا این همه شوخی یعنی اون راست میگفت وقتی یه تو توی نوشته هات باشه نوشته هات رنگ و بوی دیگه ای میرن الان تو داری میری که نوشته هام از جون افتادن یا من دیگه برای هیچ وقت حوصله ی ادامه دادن این بازی رو ندارم ...:///

+من دیدم که دوباره برگشتی اما زخمی تر ،بهتره رفتن فقط رفتن باشه تا زخما دوباره چون نگیرن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم