متشکرم برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی

. برای همه وقت هایی

 که به من جرات و شهامت دادی. برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.

برای همه وقت هایی که با من شریک شدی. برای همه وقت هایی که با من به

گردش آمدی. برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی. برای همه

وقت هایی که به من اعتماد کردی. برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.

برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی. برای همه وقت هایی

 که گفتی "دوستت دارم" برای همه وقت هایی که در فکر من بودی. برای همه

وقت هایی که برایم شادی آوردی. برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم

 و تو با من بودی. برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی. برای همه وقت هایی

که به من دلداری دادی. برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و

صدای قلبم را شنیدی. به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که 

 " عاشقانه دوستت می دارم " و آغوش من همیشه برای تو باز است. می خواهم

اوقاتم را در کنار تو باشم. من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی.

در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی. همیشه دوستت دارم چه به زبان

بیاورم چه نیاورم.  من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برای تو تنگ است.

تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری

تو خواب حرف زدن خیلی بده ..

.مخصوصا اگه یکی پیشت باشه و چیزایی که نباید رو بشنوه :| حالا فکر کن

تو خواب هم داری یه جاهای خیلی خوب سیر می کنی و یه کارای خیلی خوبم می کنی :D دیشب یکی

از بچه ها سر همین تو خواب حرف زدن سوتی داده که سرش به باد داده :| اصلا قبل خواب آدم باید به

هیچی فکر نکنه :| همه رو هم خواب کنه و بعد بخوابه :D واسه اطمینان خاطر هم درو قفل کنه بخوابه :|

که هر کی هم اومد تو خوابش راه فرار نداشته باشه ...می گن تو عالم مستی و خواب هر چی از طرف

بپرسی راستش رو می گه ...نمی دونم تا حالا امتحان کردین یا نه ...ولی من خودم چند باری امتحان کردم

و طرف رو تخلیه اطلاعاتی کردم :D جالبیش هم اینه وقتی بهوش میاد باورش نمیشه این حرفارو زده باشه ..

هیپنوتیزم هم همین طوریه ...هر کاری که به طرفت بگی می کنه ...و هر چی بپرسی می گه ...

مورد داشتیم طرف زن هم داشته تو خواب یه حوری اومده تو خوابش و طرف هم تو خواب حرف زده و

خانومش هم به صداش بلند شده و همونجا دخل شوهرش رو در آورده :D جدی می گم ...حتی یکی

اب جوش ریخته بود تو پاهای شوهرش :| شوهرش از اون شب به بعد دیگه اون آدم سابق نشد و خیلی

سر به راه شد و دیگه حواسش جمع کرد که خواب نبینه :D خانومه دیگه حتی به خواب شوهرشم

حساسه :| حتی اگه مهسایی وجود خارجی نداشته باشه :D و فقط در حد خواب باشه :|

یادمه یه بار وسط تابستون از باشگاه اومده بودم و خسته بودم ...دراز کشیدم داشت خوابم می برد که

شیده اومد از کنار اتاقم رد بشه کرمم گرفت :| خودم زدم به خواب و تو خواب هذیون گفتم ...شیده هم

گوشاشو تیز کرد ببینه چی می گم ...اومد و یواش صدام کرد ببینه خوابم یا نه ...جواب ندادم و حرف

میزدم :| همون روزایی بود که همش دنبال این بود رمز کارتم بفهمه :D اومد نشست پیشم ...منم بعد

یه سری حرفا گفتم کیفم کو؟؟ شیده گفت کدوم کیفت؟؟کیف پولت؟؟ گفتم اره ...یهو گفت هییییع :|

داره صدامو میشنوه :| فکر کرد تو عالم خواب یا بیداریم که خلاصه باور کرد دارم تو خواب حرف میزنم ...

گفت همین جاس ...بعد گفت چقدر پول داری تو کارتت؟؟ گفتم زیاده فلان قد...گفت تو کدوم کارتته؟؟

گفتم کارت تجارتم ...گفت رمزش چیه؟؟ گفتم رمزش تازه عوض کردم بخاطر شیده :| گفت رمزشو بگو ...

گفتم تو  گوشیم سیو کردم ... یهو رفت سراغ گوشیم من از خواب پاشدم :)) زدم زیر خنده :|

وقتی فهمید سرکارش گذاشتم جیغ و داد و رفت ...منم به مامان گفتم اینطوری شد و شیده دنبال

کارت منه :D مامانم بش گفت دختر تو که هر چی می خوای می خری هر چی می خوای می دیم ...

چی کم دای مگه...چرا همش پول لازمی :| برگشت گفت خب پول دوست دارم ...خوبه خوشکله

 ...سبکه ...تو جیب جا میشه و فلان :|| سر پول اصلا با مردا شوخی نکنین اینم یه نکته ادبی بود :

به بابام افتخار میکنم

 

بابایی مرسی که هستی

 

نمیدونم میدونی چقدر دوست دارم یانه

 

نمیدونم چرا روم نمیشه بت بگم دوست دارم

 

بابا خیلی مردی

امشب هوا خنکه ..

هوای گرم منو کلافه میکنه .

من فقط پاییز و زمستان را دوس دارم 

از بهار و تابستان خوشم نمیاد .

ما آذر ماهیا هم چه بدبختی گیر کردیم

میریم طالع خودمونو بخونیم زده با زن متولد اذر ازدواج نکنید

میریم طالع تیر رو میخونیم زده با زن متولد اذر ازدواج نکنید هیچ درکی از هم ندارید..

خب بیا یهو بگوازدواج نکنید خودتو راحت کن..

من که به فال و طالع درحدی اعتقاد دارم که باب میلم باشه در غیر این صورت چرتی، بیش نیس:)))

زمستون سرما نمیخورم وسط چله تابستون سرما خوردم

 ولی سرماخوردگی تو تابستون حال نمیده

فقط زمستون😍بچسبی به بخاری

الان چی😏

فردا اولین روز کاریم هم هست

یعنی من با این دماغ فیس فیسی 😩😷

یه وقتایی خود آدم قصد میکنه دورشو خلوت کنه

یه وقتا خودت خلوت میکنی
هر کدومشم یه سختی داره...
ولی اونموقع که خودم میکنم، یه خودمی هست
اما وقتی تو میکنی تو کردی؛ تو...
دیگه مَن نیست توش..
شاید ناراحت بشم چرا خلوت کردی ... ولی قطعا یه روز میرسم بهش که "خلوت میکنی که فقط من باشم وُ خودت"
.
.
.
گم شدم
امروز عصبی شدم.. نمیدونم اینهمه خشم یهو چجوری زد بیرون.. حتما شاهد بودی.. حتما ناراحت شدی.. حتما شنیدی...
ولی هم ت میدونی هم خود که من آدم این نبودم که صدامو بالا ببرم برای مامانم.. یا اینکه بخوام اشکامو نشونش بدم .. 
فقط یه کم خسته شدم .
یه م کم آوردم..
اگم به جایِ دیگه جز تو پناه آوردم.. ببخش..
از درون داشتم منفجر میشدم.. همین که جلویِ زبونمو گرفتی ازت ممنونم..
میشه پناهم باشی؟
بمونی؟
نری؟
هر چی که هست، هرچی که میخواد بشه ... من به تو اعتماد دارم
تو منو میشناسی..
این منی که گم شدم.. زدم جاده خاکی!
پیدام کن
تو پیدا کن
نذار تویِ این دنیا بی پناه بشم

خب یه مشهد در فال ما اومده

حالا باید ببینیم که چقد قسمت هست که رفتنی بشم

تا اینجا که احتمال ضعیف هست

عزیزای دل من

به خدا من نه مغرور شدم نه بی توجه

تا حالا شده کامنتی رو بی جواب بذارم

یا پیایمی رو جواب ندم ؟

نشده به خدا

فقط این چند وقته هم از لحاظ درسی هم از لحاظ روحی خیلی تحت فشارم

به خاطر همین نمی رسم بنویسم

و بابت این که تاخیر رو تحمل می کنید واقعا ممنونتونم

من هنوزم خیلی عاشقتونم !

بابت همه کم و کاستی ها ببخشید

قشنگای کم حوصله !

قبلا به هیچ کاری فکر نمی کردم

  وقتی می گفتن در اینده می خواهید چه کاره شوید پیش خودم می گفتم من که کارم معلوم است من بهترین ادمی هستم که دنیا به خودش دیده و خواهد دید لذا رئیس جمهور می شم و دستور می دم یک کاخ بزرگ شیشه ای درست کنند یک کاخ که در لایه ای درونی ان تصمیمات مملکتی گرفته بشه و در لایه های بیرونی ان خبرنگاران حضور داشته باشند همه حرفا پیش چشم مردم و جلو دوربین انجام بشه دزدان تو جیب احمد و محمود نباشند و لیستشون با جیبشون به گور نره . سیاستهای پشت پرده بیان رو دیگه هیچ کس تلاش نکنه دیگران را خر کنه یا باج بده به اون یکی تا زیر پای خودش سفت بشه . نمی شه یک دولت لیاقت محور داشته باشیم ولی لیاقتا رو دولت معلوم کنه و به هر کی دلش می خواد لیاقت بده . این داستان دلش می خواد هم برای خودش یک داستانیه که نمی شه درباره اش حرف زد . داستانای فکری من همش سانسوره در یک کلام من باید بگم در همه عمر خودمو سانسور کردم قافیه اندیش بودم و ... اگر مردم ایران اینی هستند که شما هم می شناسید باید بگم خراسان در تعصب از همه ی ایران جلو تره و اگر خراسانیها اینی هستند که می شناسید باید بگم جنوب خراسان از همه سخت گیر تر هستند و از جنوب خراسان هیچ مکانی به داغی عبدل اباد نیست و من هم که یک عبدل ابادی ام . پس باید یک چیز را خوب بلد باشم و اون سانسوره . اره حالا که به هیچ کاری فکر نمی کنم حتی به رئیس جمهوری اقل کم به خودم می گم کاش می شد دولت بی سانسوری داشتیم کاش می شد مردم خودشان را سانسور نمی کردن . کاش اینقدر ترس زیاد نبود که هیچ کس ندونه از کجا ممکنه بخوره و همه خلاصه از یک جایی بخورن . چون داستان زندگی از دو حالت خارج نیست یا باید انرا مبتنی به فهم قرار بدی که در این صورت فهم با سانسور نمی سازه یا داستان زندگی بر مبنای نافهمی باشه که در این صورت زندگی با نفهمی جور نمیاد . این تضاد بین خوب بودن انسان بودن و ایرانی بودن کی می خواد تموم بشه . کی می خواهیم ارام باشیم و مطمئن که اگر جنایت کار نیستیم قانون پشت ماست اگر دزد و قاتل نیستیم اگر تنبل و گشاد نیستیم اگر .... واقعا تو این جورفضایی ادم حال نمی کنه رئیس جمهور بشه