وقتی داد میزنه جذابتر میشه

، با اینکه تلاشش رو میکرد که بگه حرفهاش از صمیم قلبه ، اما میشد از تُنِ صداش متوجه شد که خودش هم حرفهاشو باور نداره ، از تکرار روزها و این ضعف لعنتی که افتاده به جونم خسته شدم 

دلم یه تحول عظیم تو روند زندگی میخواد ، از پیام های وقت و بی وقت آدمهای دور  و برم خسته شدم ، برای شروع یه زندگی تازه نیاز به یه نقطه امن تر دارم ، هیچ چیزی منو این روزها راضی نمیکنه ، میدونم چی کم دارم تو زندگی و دنبال چی هستم ، اما دیگه دلم نمیخواد برای داشتن چیزی تلاش کنم

بذار یکم هم بقیه تلاش کنن  و من فقط نگاه کنم ...

خدایا خیلی خستم ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

پروسه خانم شدنم داره تکمیل میشه

پروسه خانم شدنم داره تکمیل میشه 

برنجه امروز عالی شده بود 

البته بماند که ته دیگش بدجور چسبیده بود به قابلمه و 

یه کف گیر برنج اسراف شد ولی بازم من خوشحالم 

خوشحالیم برا این نیست که واسه آینده و خونه داری آماده شدم 

بلکه خوشحالیم از اینه که مامانم دیگه کمتر میگه فهیمه برنج درست می کنه و بس 😁

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

دیروز برای بار دوم تو زندگیم تتو زدم

. بالای آرنجم . اسم .................به عبری . عاشق زبان عبریم و عاشق اونم :) . اسمش رو تتو زدم و مطمئنم این یکی تو زندگیم موندگاره.

البته من خودم همه رو ول میکنم ، کسی منو ول نکرده تا الان ، نسبت به بقیه ییشتر مطمئنم تا خودم -_-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

دلم گرفته در حد مرگ

خیلی اذیتم.امروز عصر همه چی معلوم میشه. خدایا خودت کمک کن تا اونموقع بتونم طاقت بیارم.

با یه شکم درد بدی از خواب بیدار شدم.

با خودم میگم اگه دوسم نداره پس اون استوریه که گذاشته بود چیه{اینکه بهتون یاد دادن رو حرفتون بمونین خیلی جذابه ولی موندن رو اشتباهات احمقانتون و کوتاه نیومدنتون اصلا جذاب نیست}

یا اونبار که اهنگ دانیال هندیانی رو استوری کرد........

ولی از طرف دیگه اونور قلبم میگه شاید رل زده حالا یا با رل قبلیش یا با یه نفر جدید.اون اهنگه رو هم برا اون گذاشته..جدیدنم که همیشه انلاینه.دلممممممممم خوووونههههههه.

خدایااااا به پات میوفتم که طردم نکنه.التماست میکنم.یه ارواح خاک حضرت فاطمه زهرا قسمتتتتت میدم.دارم میمیرم نمیبینی؟؟؟؟؟همشه گفتم الانم میگم.حتی اگه برگشتش بدبختی داره و به صلاحم نیس بازم بیاد.من همه چیشو قبول میکنم.فقط منو بخواد و مثل قبل عاشقم باشه.خدایاااا نا امیدم نکن جان عزیزت.........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

یه دوستم مطلقه است

همیشه نهایت سعیش رو میکنه هیچ وقت عرق نکنه تا بو عرق نده ... حتی شده اگه یه قطره عرق کنه حودشو جر میده ، بهش میگم چرا اینطوری تو ؟! ، میگه شوهر سابقم همش بو میداد 😕 ... البته دلیل جدا شدنش این نبود .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

بالاخره چیزی که میخواستمو خریدم

آی عم سُ هپی ^_^

خب دیگه تصمیم گرفتم یک سال دیگه از عمرمو بذارم پای کنکور ... اصلا تا سه نشه بازی نشه :d

چن روز دیگه هم نتایج میاد ...

تصمیم گرفتم هر کس ازم رتبمو پرسید در کمال احترام بهش حالی کنم سرش تو نشیمنگاه خودش باشه -_-

واقعا نمیفهمم چه لذتی تو پرسیدن رتبه یه کنکوری بدبخت وجود داره که فک و فامیلایی که من تو عمرم هم ندیدمشون به شدت پیگیرم میشن :/

تو این مدتی که از هر دو جهان فارغ بودم میخواستم دوتا کتابو بخونم ، ورزشو شروع کنم ، برنامه نویسی یاد بگیرم و زبانمو تقویت کنم ولی تنها کاری که کردم این بود که پونصدتا فیلم دیدم ^_^

عصر هم میخوام برم اون مانتویی که صب دیدمو بخرم (قلب قلب قلب)

هیچی به اندازه خریدن لباسای جدید حال نمیده به من =)))

یه روانشناس میگفت واسه افزایش اعتماد به نفستون و خوب شدن حالتون روزمرگیاتونو بنویسین

منم الان دارم سعیمو میکنم :|

میدونم تو نوشتن خوب نیستم ولی حداقل میتونم امتحانش کنم هر چند افتضاح :)))

چقدم قر و قاطی از همه جا گفتم

آها اینو یادم رفت فیلم بازی تقلید عااالی بود و تا لحظه آخر فک منو باز نگه داشت بین اون همه چرت و پرتی که دیدم این یکی واقعا جالب بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

تازگی ها به این فکر میکردم که مادرشوهرم زیادم بد نیست

یعنی هر وقت چنین حسی میاد سراغم یعنی هرچی در گذشته بوده رو فراموش کردم ... هر وقت من چنین حرفی از دهنم در اومد لطفا بیاین بزنین تو دهن من

چند هفته اس پ میگه برا امامزاده صالح مادرم نذر داره و فلان .

نهم هم قرارع بره لیزر برا کلیه اش 

گفتم خا بریم . هفته پیش سر ناهار میگف غذا چی میخوااااااین بپزین؟ اقا تو قراره بری ما باهات مچ شدیم ما غذا بپزیم؟ بعد تازه دخترشو نوه هاشم میخوان بیان بعد منو پ جورشونو بکشیم؟ ما سر گنج نشسیم؟

پ گف حالا شاید بعدظهر رفتیم ... دیگه حرف نزد 

دیروز رفتیم خونه ی ما . ب مامان بابام گف شمام بیاین بعد رفت خونه ننش . ننش اونجا مخشو شست و شو داد . شب اومده یواشکی بمن میگه مادرم بزنج میذارع تو خورشت چی میپزی؟😐 من تا به امروز عمرم جور کسی رو برا پیکنیکش نکشیدم بعد الان من خورشت بپزم ؟ حالا مامانم قبل گقته بود مرغ ببریم کباب کنیم منم همینو گفتم ب اقای پ . بعد دیدم گوشیم زنگ میخوره پ برداشت ننه جونش بود تلفتو ک قطع کرد پرسیدم چی میگف برگشته میگه مادرم میگه برنجو نگاه کردم خرک کرده زنگ زدم برنجو هم بپزی بیاری . خرس قطبی پ تو این وسط چیکاره ای ؟ 

نقش شلغمو ایفا میکنی دیگه .

یکم اقای پ رو نگاه کردم گفتم خیلی خانواده ی باحالی هستین . 

دیگه اینا رو ب مامان نگفتم شبر برگشتیم خونه هم با اقای پ حرف نزدم .

تزدیکای ۱۱ دوباره تلفن زنگ خورد بعله خرس قطبی بود برداشتم میگه برنجم خرک کرده تو بپز خورشت رو میخدای چیکار کنی چی میپزی؟ اینجا میای میپزی یا خونه خودت ...یهو بگو همه کارا پای تو دیگه دیگه جدا جدا میگی .... گفتم من میرم خونه مادرم اونجا یه چیزی درس میکنیم میاریم . اینو که گفتم خشک شد حرف نزد ... دیگه خدافظی کردیم 

بعد اینکه اینا رو ب اقای پ گفتم ک شما از اولم میخواسین کاراتونو بندازین گردن منو فلان یکم سعی کرد توجیه کنه ک نه اینجوری نیس و اینجوری پیش اومده ولی من خر نیسم بعد هم قهر کرده رفته تو اتاق .

هه

هه واقعا خانواده ی جالبین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

من ازش فرار نمی کنم..

من دارم مدام از خودم  فرار می کنم... کی میتونه تمام گذشتشو فراموش کنه ؟...گذشته...  ماها وانمود میکنیم که تونستیم...که موفق شدیم اما درانتها فقط ی تلنگر کافیه تمامشو یادمون بیاد...بعد بشکنیم دوباره و دوباره...

+نشست کنارم (ماری کوری): یادته چجوری میزدیم بیرون که تو ببینیش؟ ...الان چندسالش شده؟ ولی دختر تو واقعا چجوری اونو دوست داشتی؟؟؟ ......

++هنوز ضربان قلبم میره بالا وقتی میبینمش...هنوز تلاش میکنم  جایی باشم که نباشه... میدونم هنوز تو دلش مقصر منم...هنوز ...

تاهنوز تاهمیشه...

++ی وقت هایی فقط دوست داری حرف بزنی تا یکم از درگیری وجودت کم بشه...ی وقت هایی شبیه دیشب ...ی وقت هایی که حالتو نمیفهمی و گونه هات سرخ سرخ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

من فقط یکبار توی دستشویی خونمون گیر کردم

چون قفلش ایراد داره و من همش عادت دارم قفل کنم در رو !:/ 

بعد الان مامانم اینا رفتن آمل 

زنگ زد گفت رفتی دسشویی در رو قفل نکنی گیر کنی 

کسی نیست تو رو نجات بده :| 

آخه مامان :(( 

به چه چیزا فکر میکنه ... 

توی سفر آمل باشی بعد به فکر دخترت باشی که رفت دستشویی گیر نکنه :|

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

بعضی اوقات یه چیزایی مینویسم

بعضی اوقات یه چیزایی مینویسم 

که فقط خودم میفهمم

امروز هم زمان ارائه بود 

فقط واسه تو رو نبودم شت

که اونم دانشکده بودم

ولی یکی از بچه ها استرس داشت

میخواست واسم توضیح بده

نشد کامل باشم

خیلی هم ریلکس بودیما

انگار نه انگار عین موجیا قبلا رفتار میکردیم

:)

اینم تموم شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم